دیکشنری
داستان آبیدیک
زخم پوش
english
1
biomedical engineering
::
wound dressing
واژگان شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
زجر دیدن
زجر کردن
زجر کشیدن
زحل
زحمت
زحمت بیهوده
زحمت دادن
زحمت دهنده
زحمت کش
زحمت کشیدن
زحمتکش
زخم
زخم آتش
زخم بستر
زخم پوستی
زخم پوش
زخم چاقو
زخم چرکی
زخم زبان
زخم زبان زدن
زخم شدن
زخم شده
زخم گلوله
زخم ناپذیر
زخم نیش
زخمآماسدار
زخملکه
زخمناک
زخمه
زخمه ای دست چپ
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید